امرووووووز صبح یه روز پر از هیجاااااااان و تنشششششششششش برای من بوووووووووووووووووود. ولی خداروشکر همه چی خیلییییی خوب پیش رفت. منی که رنگ یه کلاس آشپزی رو هم ندیده بودم با اعتماد بنفس تمام رفتم و امتحانشو دادم و عااااااااالیییییییییییی بووووووووووووووود. همش بیخود حرص و جوش میخوردم.خیلی وقت اضافه آودم همه چی خوب پیش رفت.
از همینجا تشکر میکنم از آقای سرآشپز مهدی حسینی خیلی کمکم کردن و کلی بهم روحیه دادن. خیلی مزاحمشون شدم ایشالا هرچی ازخدا میخوان بهشون بدن هرچند یه تشکر ساده نمیتونه گوشه ای از زحماتشونو جبران کنه
از حمی شف جونمم ممنونممممممممممم که باز اونم خیلی کمکم کرد و روحیه دادایشالا همیشه سالم وسلامت باشه و هرچی از خدا میخواد بهش بده.
و از زحمات دست اندکاران فنی حرفه ای دایی جونم بابا جونم مامان جونم که از روز اول پابه پام اومدددددد و همه دیگه
خیلی زجرا کشیدما از بهمن ماه درگیرشم.قراربود قبل عید بدم که نشد موند واسه الان.تجربه ی خوبی بود فقط یه وانت وسیله باید برد
منوی من: سوپ سبزیجات/دسرماست/کباب حسینی/نون باگت
از میزم نشد عکس بهتری بگیرم. خودشون ریختن ازش عکس گرفتن. منم دیگه خجالت کشیدم. همین یدونه رو گرفتم. گفتن خیلی خوب و تمیز چیدم
برنج جزو منوی من نبود. ازبسم تکونش دادم که گرم شه ترکید